سرمایهداری بدون انقلابی کردن وسایل تولید، بدون تحول در فرآیند کار، بدون کاربست فناوری در تولید نمیتواند دوام و بقا داشته باشد. تحولات شگرف و دورانساز سرمایهداری در چند دههی گذشته، سیمای این نظام را سخت متحول کرده است. برخی از متفکران زمانهی ما همین تغییرات را دستمایهی تفسیر جدیدی از سرمایهداری قرار دادهاند، و پارهای از تزهای بنیادین این نظام از باب نمونه نظریهی ارزش مارکس را مردود اعلام کردهاند. یکی از محملهایی که در این باره مورد بهرهگیری این صاحبنظران قرار میگیرد مقولهی کار غیرمادی است. ولفگانگ فریتز هاگ در این نوشتار میکوشد تبار نظریهی کارغیرمادی، و نوع برداشت از این مفهوم را در بین متفکران اقتصاد سیاسی مورد واکاوی قرار میدهد. ادامه مطلب پ د اف