گرامشي نظريهپرداز ايتاليايي از جمله متفكراني است كه انديشههاي او سخت داراي فعليت، چند لايه و در عرصههاي متنوع كاربرد دارد و با خاموشي او روشنايياش را از دست نداده است. گرامشي اگرچه در زندان موسوليني نتوانست به علت محدوديتهاي متعدد، انديشههايش را در قالب منسجم و به نحو پيوسته تنظيم نمايد، معهذا در بطن و متن بيش از دوهزار صفحه از ياداشتهاي خود دستمايه فراواني براي پرورش و بالش آنها به جا گذاشته است. خوشبختانه دو دهه بعد از خاموشي گرامشي عمق و جوهر انديشههاي انقلابي او نزد ديگر متفكران ماركسيست با بازسازي خلاق از افكار او به نحو مطلوبي در معرض علاقهمندان گرامشي قرار گرفته و در تشريح ايدههاي او نقش موثري ايفا كرده است. «در معرفي آراي آنتونيو گرامشي» كه به تازگي از سوي نشر بيدار منتشر شده يكي از مجموعههاي است كه تلاش دوستداران گرامشي را در كشف، تشريح و كمبودها و در عين حال خلاقيتهاي او را به نمايش ميگذارد. اين مجموعه از 8 مقاله تشكيل شده و در سالهاي گذشته در مجلات و در زمانهاي مختلف به چاب رسيده است. انتشار يكجا اين مقالات امكان دسترسي آسان را براي علاقهمندان آثار گرامشي فراهم ميسازد.
اولين مقاله اين مجموعه از لوچيو كولتي است كه در آن اعتراف برادر گرامشي مبني بر مخالفت گرامشي با مصوبات كنگره 6 كمينترن را با استناد به مقالات مربوط به آن و مهمتر از آن با مراجعه به كتاب «زندگي يك مرد انقلابي» جوزپه فيوري نشان ميدهد. جامعه مدني نزد گرامشي نوشته سابينهكبير دومين مقاله اين مجموعه را تشكيل ميدهد. در اين مقاله نويسنده با نشان دادن مفهوم جامعه مدني كه گرامشي از آثار هگل الهام گرفته و در متن جامعه مدني به كار گرفته است را به نحو موجز مورد بررسي قرار ميدهد. سومين مقاله به نام عناصر سياسي نوشته ماريو اسپينيلا است كه بر روي محور سياست در آثار گرامشي متمركز شده است و مفاهيم كليدي سياست و نگاه ويژه گرامشي به آنها را برميرسد. چهارمين مقاله اين مجموعه نگاه گرامشي به مساله زنان را مورد بررسي قرار ميدهد. اين مقاله كه با عنوان گرامشي، فمينيسم و فوكو مشخص ميشود، رناته هالوب ردپاي تفكر فمينيستي و در عين حال محدوديت انديشههاي گرامشي و مقايسه جالب با آراي فوكو را مورد بررسي قرار ميدهد. بحران فرهنگ يكي ديگر از مقالات اين مجموعه را تشكيل ميدهد. نويسنده اين مقاله كارلو ليو آلتان با گردآوري نقل قولهاي وسيع و ايجاد پيوند بين نكتههايي كه گرامشي در مورد فرهنگ گفته است تلاش ميكند نگاه او را در پيوند با مساله فرهنگ بازسازي كند. روزگار آهن و آتش مقالهاي است كه نه آراي گرامشي بلكه به موقعيتي كه گرامشي در آن به سر ميبرد و به خصوصيت و روابط شخصي او ميپردازد. اين مقاله توسط گرگوري اليوت به نگارش در آمده است. رنسانس معجزه آساي گرامشي عنوان هفتمين مقاله و مفصلترين آنها در اين مجموعه است كه تنها به ارايه آثار گرامشي بسنده نميكند بلكه با نگاه انتقادي به پارهاي از مواضع او به معرفي آراي گرامشي مينشيند و بالاخره به آخرين مقاله اين مجموعه ميرسيم كه با عنوان مفهوم طبيعت نزد گرامشي مشخص ميشود و بنديتو فونتانا آن را به نگارش در آورده است. اين مجموعه حوزههاي مختلفي را در بر ميگيرد و نشان از وسعت و دامنه انديشه اين متفكر انقلابي دارد. ما مطالعه آن را به علاقهمندان آثار گرامشي توصيه ميكنيم.